قربانمحمد شاهنظری در خانوادهای سیزدهنفره متولد شده است و ده خواهر و برادر داشته. او در سال ۶۰ به خارج از کشور رفته و میگوید که در هر مسئلهای که پیش میآمده، در سیل، در زلزله، از همانجا کمک خود را انجام داده است. او از سال ۹۰ به ایران بازگشته و دیگر از ایران نرفته است و میگوید از خداوند عمری خواسته است تا بتواند نبودنهای خود را جبران کند. وی در رابطه با قوم ترکمن بیان میکند که در ۴-۵ دههٔ گذشته، هر خانهٔ ترکمن یک کارخانه بوده است و بهطور مثال، مادر خویش با وجود داشتن یازده فرزند، از نمد و لحاف تا گلیم را به دست خودش تهیه میکرده؛ در حالی که امروز، اگر سراغ خانههای ترکمن بروید، فقط طرحی از ترکمن بر روی قالیهای ماشینی است. وی مدعی است که بدون نیت و قصد خاصی، تلاش خود و خانوادهاش کار بهصورت داوطلبانه است، و آنها با فعالیتهای خود توانستهاند میانگین ۵ شغل در ازای هر یک کیلو پشم گوسفند ایجاد کنند. این راهبر کانون اجتماعی معتقد است کارهایی را که میشود در خانه انجام داد، هیچ ضرورتی وجود ندارد که برایش کارخانه احداث بشود و اینطور نشود که آدمها بیایند در کارخانه کار کنند و ذهنیتشان در خانه باشد؛ چرا که هدف را این میداند که برای خانواده کار کند.